دانلود و معرفی کتاب A Flicker in the Dark به صورت زبان اصلی و PDF – به نویسندگی Stacy Willingham استیسی ویلینگهام
“A smart, edge-of-your-seat story with plot twists you’ll never see coming. Stacy Willingham’s debut will keep you turning pages long past your bedtime.” —Karin Slaughter
When Chloe Davis was twelve, six teenage girls went missing in her small Louisiana town. By the end of the summer, her own father had confessed to the crimes and was put away for life, leaving Chloe and the rest of her family to grapple with the truth and try to move forward while dealing with the aftermath.
Now twenty years later, Chloe is a psychologist in Baton Rouge and getting ready for her wedding. While she finally has a fragile grasp on the happiness she’s worked so hard to achieve, she sometimes feels as out of control of her own life as the troubled teens who are her patients.
So when a local teenage girl goes missing, and then another, that terrifying summer comes crashing back. Is she paranoid, seeing parallels from her past that aren’t actually there, or for the second time in her life, is Chloe about to unmask a killer
دربارهی کتاب سوسویی در تاریکی A Flicker in the Dark :
تابستان سال 1999، کلوئی دیویسِ دوازدهساله با خانوادهاش در لوئیزیانا زندگی میکند. در این حین، شش دختر نوجوان در شهر گم میشوند. چند ماه بعد و اواخر تابستان پدر کلوئی بازداشت شده و به قتلها اعتراف میکند. او به حبس ابد محکوم میشود و خانواده پس از این اتفاقات هولناک شهر را ترک میکنند تا بتوانند با این قضیه کنار بیایند.
تابستان 2019، کلوئی روانشناس شده و در قسمتی دیگر در لوئیزایانا زندگی میکند. او در شرف ازدواج است و همهچیز برای شروع یک زندگی شیرین آماده به نظر میرسد. اما ناگهان دختری نوجوان در شهر گم میشود. و دختر دیگری… کلوئی به یاد گذشتهی خودش میافتد. تابستانِ هولناکِ بیست سالِ قبل دارد تکرار میشود. آیا همهی اینها صرفاً توهمات اوست یا دوباره قاتلی در شهر پیدا شده و دست به جنایت میزند؟
کتاب سوسویی در تاریکی (A Flicker in the Dark) یکی از تحسینشدهترین رمانهای ژانر جنایی و رمزآلود سال 2022 است. استیسی ویلینگام (Stacy Willingham) در اولین رمانش نشان داده کاملاً این ژانر را میشناسد و با قواعدش آشناست.
تریلری روانشناختی با شخصیتهایی جذاب و پیچیده و غیرقابلاعتماد، گرههای داستانی غافلگیرکننده و پایانی غیرقابلانتظار. بسیاری این کتاب را نویدبخش ظهور استعداد جدیدی در این ژانر میدانند. داستان نامبرده بلافاصله پس از انتشار با استقبال مواجه شد و در لیست پرفروشهای نشریات معتبری همچون نیویورک تایمز قرار گرفت. همینطور جزو کتابهای منتخب ژانر معمایی یا جنایی بسیاری از نشریات و سایتها بوده است.
کتاب سوسویی در تاریکی از زاویهی اول شخص روایت میشود، در حقیقت دختر یک قاتل سریالی داستان را تعریف میکند. کسی که روانشناس هم هست. همین موضوع این امکان را به استیسی ویلینگام داده تا از دیدی روانشناختی، مسألهی جنایت و تروما را بررسی کند. کلوئی از کودکیاش رنج میبرد و اتفاقات گذشته، بعد از بیست سال هنوز دست از سرش برنداشته. او همزمان میخواهد راز معماهای فعلی را هم کشف کند.
جوایز و افتخارات کتاب سوسویی در تاریکی A Flicker in the Dark :
- از پرفروشترین کتابهای نیوریوکتایمز
- از کتابهای منتخب ژانر تریلر Book of the Month
- برترین کتاب جنایی، معمایی سال در وبسایت آمازون
- از کتابهای منتخب پاییز و زمستان مجلهی Deep South
- نامزد بهترین کتاب تریلر و معمایی وبسایت گودریدز سال 2022
- نامزد بهترین کتاب اول نویسنده به انتخاب گودریدز در سال 2022
- و …
نکوداشتهای کتاب A Flicker in the Dark :
- کتابی که نمیخواهید آن را زمین بگذارید. (سایت Red Carpet Crash)
- در اولین کتاب استیسی ویلینگام به هیچکس اعتماد نکنید. تریلری مهیج و پرپیچوخم. (پیتر سوانسون، نویسنده)
- فوقالعاده هوشمندانه و سرگرمکننده… پایانبندی ویلینگام همزمان غافلگیرکننده و باورکردنی است. (واشنگتن پست)
- کتابی عالی که میتوانید به مجموعهی کتابهای تریلر روانشناختی-رمزآلود خود اضافه کنید، با شخصیتی فراموشنشدنی که گذشته او را تسخیر کرده است. (مجلهی لایبرری ژورنال)
در بخشی از کتاب A Flicker in the Dark میخوانیم :
لبخندی دنداننما میزنم و میگویم: «یک ماه دیگه.» نسبت به این واقعیت بیتوجه نیستم که مراسم ازدواجمان را برای ماه جولای – بیست سال بعد از همان ماهی که دخترها شروع به ناپدید شدن کردند – برنامهریزی کردهایم. زمانی که قدم به اصطبلهای سیپرس گذاشتیم این فکر به ذهنم خطور کرد.
شاخههای درختان بلوط بالای راهروی سنگفرششده را پوشانده، صندلیها به رنگ سفید رنگآمیزی شده و کاملاً همراستای چهار ستون بزرگ قرار گرفته شده بودند. تا جایی که چشم کار میکرد هکتارهکتار زمین دستنخورده اطراف را احاطه کرده بود.
یادم میآید چشمم انبار غلهی بازسازی شدهای را گرفت که گوشهی ملک قرار داشت، جایی که میشد از آن برای فضای پذیرایی استفاده کرد و ستونهای چوبی بزرگش را با چراغهای ریسهای، برگ و گلهای مگنولیای سفید تزئین کرد.
اسبها در چمنزار میچریدند و حصار چوبی سفیدی دورشان را گرفته بود. تنها چیزی که این تصویر سرسبز را شکافته بود مردابی در دوردستها بود که مانند رگی آبیرنگ به طرف افق حرکت میکرد.
دنیل دستم را فشرد و گفت: «عالیه. کلوئی، فوقالعاده نیست؟»
لبخند زدم و سرم را تکان دادم. عالی بود اما وسعت مکان مرا به یاد خانه انداخت. به یاد پدرم که گلآلود با بیلی بر شانهاش از میان درختان خارج میشد. به یاد باتلاقی که زمینمان را مثل خندق احاطه کرده بود و اجازه نمیداد کسی وارد آن شود و ما را هم محصور کرده بود.
هنوز بررسیای ثبت نشده است.