معرفی کتاب سه شنبه ها با موری:
میچ آلبوم، نویسنده توانای آمریکایی رمان سهشنبهها با موری را برای همه آنهایی نوشته است که میخواهند طعم زندگی را آنگونه که باید بچشند. این کتاب در سال ۱۹۹۷ منتشر شد و تاکنون از تاثیرگذارترین و پرفروشترینهای نیویورک تایمز بودهاست.
درباره کتاب سه شنبه ها با موری:
کتاب سهشنبهها با موری برای اولین بار در اکتبر ۱۹۹۷ به چاپ رسید، میچ آلبوم نویسندهی این رمان تاثیرگذار است. داستان این کتاب کاملا واقعی است و از زندگینامهی یک استاد ماهر و جامعهشناس نوشته شده است. این کتاب بهخاطر مفاهیم عمیق آن درمورد عشق، ازدواج، مرگ و …تابهحال به سی زبان ترجمه و در چهل و سه کشور به چاپ رسیده است.
کتاب سه شنبه ها با موری در ایران در سال ۱۳۷۸ توسط محمود دانایی برای اولین بار ترجمه و به چاپ رسید. این کتاب به مبارزهی موری با بیماری سخت و لاعلاج میپردازد. کتاب به زبان ساده نوشته شده است و کمک میکند خواننده درسهایی از زندگی بیاموزد و جملات بسیار تسکیندهنده دارد. آموزههای این کتاب را در هیچ دانشگاهی نخواهید آموخت.
کتاب سهشنبهها با موری توانسته است مرگ و ترس از مرگ را موشکافی کند و دربارهی آن به زیبایی صحبت کند. میچ آلبوم این کتاب را با لحنی روان و ساده نوشته است که خواننده را وادار میکند همراه او در جلسات ملاقاتش با موری شرکت کند. میچ دانشجوی جامعهشناسی بود و لحظات خوبی را در کنار استادش گذرانده بود.
اکنون در بحبوحهی میانسالی خود را آنچنان با کارش مشغول کرده است که تمام درسها و قول و قرارهایش را فراموش کرده است. اما اتفاقی باعث میشود که میچ بهیکباره بعد از سالها با استادش ملاقات کند. ملاقاتهایی پرماجرا و بحثبرانگیز که آخرین پندهای استادش در آخرین روزهای زندگیاش به او میباشد.
پس از این که تشخیص داده شد موری به بیماری سخت و لاعلاجی مبتلا است، آخرین روزهای زندگیاش را صرف برگزاری آخرین کلاس و آخرین تدریس خود به شاگردش میکند. در این رمان چهارده روزی را که استاد و شاگرد با هم ملاقات میکنند، میخوانیم.
در این روزها، میچ و موری درباره موضوعات متنوع و جالب زندگی صحبت و گفتگو میکنند. رمان سه شنبه ها با موری واقعی است و خاطرات میچ آلبوم از استادش موری شوارتز را بازگو میکند.
استاد جامعهشناس و ماهر، موری به یک بیماری نادر مبتلا شده است که کمکم اعضای بدنش را از کار میاندازد. این بیماری آرام آرام اعضای بدن او را از بین میبرد و او را به سمت مرگ میکشاند. این کتاب از تجربههای زندگی، اتفاقات گذشته و حال و همچنین سخنان شیرین و پندگونهی شوارتز، تشکیل شده است.
دربارهی میچ آلبوم نویسنده کتاب سه شنبه ها با موری:
میچ آلبوم (Mitch Albom)، نویسنده آمریکایی و روزنامهنگار است و تجربهی مجریگری در رادیو و تلویزیون را دارد. او در سال 1958 در نیوجرسی متولد شده و شهرت او به دلیل نوشتن کتاب سهشنبهها با موری است. او داستانهایی با درونمایههای الهامبخش هم نوشته و به همین خاطر توجههای زیادی را به سمت خود معطوف ساخته است.
جملات برگزیدهی کتاب سه شنبه ها با موری:
– یک معلم در جاودانگی تو اثر میگذارد؛ و هرگز نمیتوانی بگویی که این تاثیر چه وقت پایان میپذیرد. (هنری آدامز)
– سرنوشت در برابر بسیاری از افراد سر تسلیم فرود میآورد، این خود انسان است که خودش را به خطر میاندازد. (اودن، شاعر مورد علاقهی موری)
– هر شب که میخوابم، میمیرم. و صبح روز بعد وقتی بیدار میشوم، دوباره متولد میشوم. (مهاتما گاندی)
مروری بر فصل های کتاب سه شنبه ها با موری:
موری شوارتس قهرمان اصلی رمان سهشنبهها با موری به بیماریای مبتلا شده است که کمکم اعضای بدنش را از کار میاندازد. این بیماری ذرهذره اعضای بدن او را از بین میبرد و او را بهسوی مرگ سوق میدهد. موری در آخرین روزهای عمرش هر سهشنبه جلسهای با میچ آلبوم دارد که روایت هرکدام از این جلسات در فصلی از کتاب سهشنبهها با موری آمده است.
عناوین فصلهای کتاب سهشنبهها با موری به شرح زیر است:
برنامه درس
دانشجو
کلاس درس
حضور
سهشنبهی اول: درباره دنیا حرف میزنیم
سهشنبهی دوم: دربارهی تأسف برای خودم حرف میزنم
سهشنبهی سوم: دربارهی تأسف حرف میزنم
استاد
سهشنبهی چهارم (از) دربارهی مرگ حرف میزنیم
سهشنبهی پنجم دربارهی خانواده حرف میزنیم
سهشنبهی ششم دربارهی احساسات حرف میزنیم
سهشنبهی هفتم دربارهی ترس از پیر شدن حرف میزنیم
در قسمتی از کتاب سه شنبه ها با موری میخوانیم:
– موری گفت: «میدانی همه میدانند که روزی خواهند مرد؛ اما کسی این را باور نمیکند.»
این سهشنبه لحنی جدی داشت. بحث بر سر مرگ بود – نخستین موضوعی که در فهرست من جای گرفته بود. پیش از آمدن من؛
موری مطالبی را روی یک برگ کاغذ سفید نوشته بود تا مبادا فراموش کند. براثر لرزش دستش، خطش بهقدری کجومعوج بود که
جز خودش کسی نمیتوانست آن را بخواند. روز کارگر بود. از میان پنجره اتاق پرچینهای حیاطخلوت را میدیدم و صدای فریاد بچهها را که در خیابان بازی میکردند میشنیدم. آخرین هفته پیش از شروع مدرسه بود.
در دیترویت. کارکنان اعتصابی جراید خودشان را برای برپایی یک تظاهرات عظیم آماده میکردند. میخواستند وحدت کارکنان را در برابر مدیریت به رخ بکشند. سوار هواپیما ماجرای زنی را خواندم که شوهر و دو دخترش را در خواب با گلوله کشته بود.
میگفت این کار را ازآنجهت کرده تا آنها را از شر «مردمان بد» نجات داده باشد. در کالیفرنیا وکلای حاضر در محاکمه اُجی. سیمپسون، طرفداران فراوان پیداکرده بودند.
اما اینجا در اتاق کار موری شرایط دیگری حاکم بود. حالا باهم نشسته بودیم. در فاصلهای اندک از جدیدترین وسیلهای که به اشیای خانه اضافهشده بود: کپسول اکسیژن. کوچک و قابلحمل بود. ارتفاعش از حد زانوان فراتر نمیرفت. بعضی از شبها وقتی موری بهاندازه کافی هوا نمیگرفت. ماسک اکسیژن را روی بینیاش میگذاشت.
این را که موری به وسیلهای وصل باشد نمیپسندیدم؛ و وقتی موری حرف میزد. سعی داشتم به آن نگاه نکنم. موری دوباره گفت: «همه میدانند که روزی میمیرند؛ اما کسی این را باور نمیکند. اگر باور میکردیم. رفتارمان را تغییر میدادیم.»
پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب سه شنبه ها با موری:
کتاب سه شنبه ها با موری کتابی خواندنی و جذاب از دستهی کتاب های رمان است. اگر از این کتاب جذاب لذت بردهاید گزینههای دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.