دانلود کتاب ربکا اثر دافنه دوموریه:
متا بوک وبسایت ارائه دهنده کتاب های صوتی و الکترونیک اینبار با انتشار کتاب خاطرات خانه اموات با تخفیف ویژه که از دسته کتاب های رمان میباشد در خدمت شما کاربران گرامی میباشد.
به دلیل درخواست مکرر شما کاربران، متا بوک امکان دانلود رایگان کتاب خاطرات خانه اموات را برای شما عزیزان فراهم ساخته است.
معرفی کتاب ربکا:
کتاب ربکا شاهکار دافنه دوموریه، رمانی است که عادی به نظر میرسد. اما به هیچ عنوان عادی نیست؛ از هر شرح حال پر حادثهای، بیشتر شما را شیفتۀ خود میکند.
ربکا که هنوز هم یکی از رمانهای عاشقانۀ مشهور جهان معاصر محسوب میشود، داستان خواستگاری غیرمنتظرهی مردی دلربا و شجاع به نام ماکسیم دو وینتر از زنی خدمتکار را روایت میکند.
این کتاب نخستین بار در سال 1938 به چاپ رسید و در همان سال برندۀ جایزهی ملی کتاب آمریکا شد. این رمان به فاصله اندکی بعد از انتشارش، به اکثر زبانهای دنیا ترجمه و به فروش خوبی نیز دست یافت.
اگر بخواهیم از آثار برجستهی کلاسیک عاشقانه در دنیا لیستی تهیه کنیم، بیگمان ربهکا نام یکی از کتابهای این لیست است.
این رمان مهیج و خواندنی، با توصیفات دلنشین خود باعث راحتی شکلگیری داستان در ذهن شما میشود و میتوانید در تمامی وقایع خود را حاضر در ماجرا ببینید و همین ویژگی باعث میشود تا شما را ترغیب به خواندن ادامه داستان کند.
برخی نظرات دربارۀ کتاب ربکا:
– اعتیادآور و مهیج. تلفیق ملودارم با لطافت و باریک بینی در این کتاب، بسیار مبتکرانه است. (Independent)
– شگرف…ممتاز… چیره دستی در همهی غافل گیریها (Newsweek)- این حکایت دلهره آور و پرتعلیق، تازگی و جذابیت خود را از زمان نوشته شدن تا به حال حفظ کرده است. (Daily Telegraph)
درباره دافنه دو موریه نویسنده کتاب ربکا:
دافنه دو موریه در سال 1907 در لندن در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد. پدرش بازیگر معروف «سر جرالد دو موریه » و مادرش «موریل بوومونت» هم هنرپیشه بود.
پدربزرگش «جورج ال. دوموریه» شخصیت برجسته و شناختهشدهاي بود. دافنه دو موریه از نویسندگان محبوب انگلیسی قرن بیستویکم است. او از سن جوانی شروع به نوشتن کرد و اولین رمان خود «روح دوست داشتنی» را در سال 1931 منتشر شد.
با رمان ربکا در سال ۱۹۳۸ بزرگترین موفقیت زندگي خود را به دست آورد و به شهرت رسيد. در سال 1969 برای خدمتی که به ادبیات کرده بود، نشان شوالیهي بانوان را دریافت کرد.
بعدها آثاری مانند رمان «ماری آن» و «شیشهگر» را با الهام از اجداد و سایر اعضای خانوادهاش خلق کرد و رمان «جرالد» را برگرفته از شخصیت پدرش نوشت.
در کنار موفقیت ربهکا، دو موريه با رمانهای «مسافرخانهي جامائیکا» و «مرداب مرد فرانسوی» که بعدها بر اساس داستان هر دو رمان فيلمهايي اقتباس شد، محبوبیت بیشتری پیدا کرد. مکان هر سه رمان در «کورن وال» اتفاق میافتد، جایی که دافنه دو موریه در آن زندگی میکرد و به آن عشق میورزید.
علاوه بر چندین کتاب، دافنه دو موریه سه نمایشنامه، با اقتباس از ربهکا، نوشت. دافنه دو موریه در 19 آوریل 1989 در «کورن وال» شهر محبوب خود، پنج هفته بعد از تولد 82 سالگیاش از دنیا رفت.
فیلم ربکا؛ اقتباسی به کارگردانی هیچکاک:
از بیشتر آثار دافنه دو موریه در تئاتر و سینما اقتباس شده است. اولین بار در سال 1938 «اورسن ولز» از کتاب ربکا در یک نمایشنامهي رادیویی استفاده کرد. دو سال بعد «آلفرد هیچکاک»، کارگردان بزرگ و صاحب سبک آمریکایی، بر اساس رمان عاشقانه ربه کا فیلمی به تهیهکنندگی «دیوید سلزنیک» در سال 1940 ساخت.
این فیلم در بخشهای بهترین بازیگر نقش اول مرد، بهترین بازیگر نقش اول زن، بهترین بازیگر نقش مکمل زن، بهترین کارگردانی هنری سیاه و سفید، بهترین کارگردان، بهترین جلوههای ویژه، بهترین تدوین، بهترین موسیقی متن و بهترین فیلمنامه نامزد جایزهي اسکار شد و درنهايت موفق به دریافت جایزهي اسکار شد.
جذابیت بصری و ساختاری فیلمهای «هیچکاک» در این فیلم به خوبی دیده میشود. براي مثال بیننده حضور روح سرگرداني كه در خانه با اعضای آن زندگی میکند، کاملا حس میکند.
در سال 1963 «هیچکاک» از داستان «پرندگان» نوشته دو موریه فیلم تاثیرگذاری با همین نام ساخت که مورد توجه قرار گرفت. «نیکولاس روگ» هم در سال 1973 تریلری با نام «حالا نگاه نکن» برگرفته از یکی از داستانهای کوتاه دافنه دو موریه ساخت.
جوایز و افتخارات کتاب ربکا:
برنده ی جایزه ی ملی کتاب آمریکا برای داستان سال 1938
بخشی از متن کتاب ربکا:
بیتردید دیگر نمیتوانیم به ماندرلی برگردیم. گذشته هنوز بسیار به ما نزدیک است. چیزهایی که قصد فراموش کردنشان را داشتیم، بار دیگر ظاهر شده بود و حس ترس و ناآرامی مخوفی که کمکم به وحشتی مبهم میرسید ـ و خوشبختانه امروز کمرنگتر شده ـ ممکن بود یک روز صبح بار دیگر بازگردد و همراهمان شود.
او صبری خارقالعاده دارد و هرگز، حتی با یادآوری خاطرات، شکایت نمیکند. اما بیشک ذهنش بیش از اندازه درگیر است. و من آن را از حالت سردرگمی ناگهانیاش تشخیص میدهم.
گویی دستی نامرئی تمام این احساسات را از چهرۀ دوستداشتنیاش پاک میکنند و بهجای آن نقابی نقاشیشده، سرد و رسمی، همچنان زیبا، اما خالی از حس زندگی، روی صورتش قرار میگیرد. آنگاه سیگار پشت سیگار دود میکند و تهسیگارهای قرمزش مانند گلبرگ گل سرخ، روی زمین پخش میشوند.
او مشتاقانه و بهسرعت دربارۀ موضوعی کماهمیت حرف میزند تا دردش را کمی تسکین دهد. فکر میکنم برخی بر این باورند که رنجکشیدن، انسان را نیرومندتر میکند و برای پیشرفت در دنیا باید آزمون آتش را از سر گذراند. ما هم با تمام وجود این آزمون آتش را گذراندهایم.
هر دو، ترس، تنهایی و اندوهی بزرگ را تجربه کردهایم. فکر میکنم دیر یا زود در زندگی هر کسی، گرفتاریای ظاهر میشود که باید با آن مقابله کند. ما هرکدام در وجودمان شیاطینی داریم که بارها به ما حملهور شده و شکنجهمان میدهند، و چارهای جز مبارزه نداریم.
اما ما بر شیاطین درونی خود پیروز شدهایم، یا دستکم خودمان اینطور فکر میکنیم.
پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب ربکا:
ربکا کتابی خواندنی و جذاب از دستهی کتاب های رمان است. اگر از این کتاب جذاب لذت بردهاید گزینههای دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم:
خوشحال میشویم شما عزیزان نظرات خود را درباره این کتاب به اشتراک بگذارید
خاطره
بسیار یک کتاب خوب با موضوعات خوب