معرفی کتاب دختر خوب خون بد:
کتاب دختر خوب، خون بد رمانیست مهیج، رازآلود و خواندنی که هالی جکسون آن را در ادامهی مجموعه داستان «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب» به نگارش درآورده است. پیپ فیتز-آموبی تصمیم گرفته کارگاه بودن را به کل کنار بگذارد.
آن هم با اتفاقاتی که در پروندهی قبلی از سر گذرانده بود. آیا پیپ میتواند به عهدی که با خود بسته وفادار بماند؟ گفتنیست این مجموعه افتخاراتی همچون پرفروشترین کتاب نیویورکتایمز را از آن خود کرده است.
درباره کتاب دختر خوب خون بد:
بگذارید قبل از این که به سراغ معرفی کتاب دختر خوب، خون بد (Good Girl Bad Blood) برویم، از شما خواهشی کنیم. اگر زمان کافی برای مطالعه ندارید، به سراغ رمان تازهی هالی جکسون (Holly Jackson) نیایید. چرا که این اثر به گونهای شما را سر جایتان میخکوب میکند که تا آن را به پایان نبرید، نمیتوانید از خواندن دست بکشید.
بنابراین خود را برای فکی قفل شده، مقداری معدهدرد و البته نوعی هیجان که تا کنون نظیر آن را در کمتر رمانی تجربه کردهاید، آماده کنید!
حتماً آن پروندهی قتل جریانساز (کتاب بازی قتل) را به خاطر دارید. پروندهی مختومهی قتل آندی بل. همانی که پیپ فیتز-آموبی آن را بر عهده داشت. حالا دیگر همهی شهر پذیرفته بودند که سال سینگ، دوستپسر آندی، او را به قتل رسانده است. مگر دختری جوان به نام پیپا… او بود که با تردید در امری پذیرفته شده، ماجرا را به کل تغییر داد…
اکنون یک سال از آن ماجرا گذشته و پیپ به همراه همکارش پادکستی را دربارهی قتل اندی بل در فضای مجازی منتشر کردهاند؛ پادکستی که بهسرعت در صدر فهرست آیتونز جای گرفته است.
حالا با تمام ماجراهایی که پیپ از سر گذرانده و تمام انرژیهایی که پروندهی «کشف قتل از یک دختر خوب» از او گرفته، به این نتیجه رسیده است که روزهای کاراگاهیاش به سر آمده و بهتر است از این کار که به علاقهای ناسالم و افراطی تبدیل شده، دست بردارد. اما آیا او میتواند بر عهدش باقی بماند؟
بله، گمان میکنیم شما نیز تا الان پی برده باشید که پیپ نتوانست به حرف خود عمل کند. در واقع، او که عهد بسته بود «دیگر هرگز کارآگاهبازی درنمیآورم» و «غرق شدن در دنیای رازهای شهری به سر آمده» همگی با ناپدید شدن فردی به نام «جیمی رینالدز» قولش را زیر پا گذاشت.
گرچه پلیس این پرونده را در دستهی کمخطرها قرار داده بود و همهی کسانی که جیمی را میشناختند امیدوار بودند که به زودی سروکلهاش پیدا شود، با این حال پیپ معتقد بود اینجا فرصتی برای امید نیست. اینگونه شد که خود دست به کار شد و ماجرای کتاب دختر خوب، خون بد شکل گرفت.
این رمان که دنبالهای بر کتاب پرفروش راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب است، اولین بار در سال 2020 منتشر شد. این اثر همچون جلد قبلی با استقبال گستردهی خوانندگان و منتقدان مواجه شده و گفتنیست هالی جکسون یک جلد فرعی نیز بر دنبالهی این سهگانه تألیف کرده است.
جالب است بدانید نویسنده این داستان هیجانانگیز را از دو پروندهی جنایی که در بریتانیا رخ داده بودند، الهام گرفته است. نکتهی قابلتوجهی که در مواجهه با این اثر وجود دارد، استقبال گستردهی طرفداران پادکستهای معمایی – جنایی از آن است. هالی جکسون به خوبی میداند چگونه شما را درگیر داستان کند.
بهشیوهای که از دنیای امن خود خارج شوید و بهناگاه خود را در حال ناخن جویدن بیابید! او داستانی مبتکرانه را پیش روی شما قرار میدهد که بیاغراق قلبتان را به تپش وا میدارد. هر آنچه را که باید در باب این معمای اعتیادآور گفتیم! این شما و این راز قتلی معماگون و حلنشدنی…
جوایز و افتخارات کتاب دختر خوب خون بد:
– از پرفروشترین مجموعههای نیویورک تایمز
– برنده کتاب سال بریتانیا
– موردانتظارترین کتاب بینالمللی
– قرار گرفته در فهرست نهایی جایزهی WATERSTONES
نکوداشتهای کتاب دختر خوب خون بد:
– تریلری پرتنش و فوقالعاده خواندنی با پیرنگی هنرمندانه. (گاردین)
– داستانی سریع و سرشار از پیچوخم. (School Library Journal)
– اثری عالی و پر از پیچ وخم برای طرفداران داستانهای نوجوان (Book Riot)
درباره هالی جکسون نویسنده کتاب دختر خوب خون بد:
هالی جکسون در سال ۱۹۹۲ به دنیا آمده و در باکینگهامشِر بزرگ شده است. او در دانشگاه ناتینگهام و در رشته زبانشناسی ادبی و نویسندگی خلاق تحصیل کرده و سپس مدرک ارشد خود را در رشته زبان انگلیسی گرفته است. کتاب اول جکسون، «راهنمای کشف قتل از یک دختر خوب»، با استقبال زیاد مخاطبان مواجه شد و او را به نامی آشنا در ژانر معمایی بدل کرد.
بخش هایی از متن کتاب دختر خوب خون بد:
هر بار در را باز میکرد هنوز آنجا بود. میدانست واقعیت ندارد، فقط ذهنش جای خالیاش را پر میکرد. صدایش را شنید. پنجههایش را روی زمین میکشید و با عجله به استقبالش میآمد. ولی آنجا نبود. امکان نداشت. فقط یک خاطره بود. صدایی که همیشه آنجا بود.
مادرش از آشپزخانه گفت: «پیپ! تویی؟»
پیپ کولهپشتی برنزیرنگش را روی زمین انداخت و کتابهایش به هم خوردند. بعد گفت: «سلام.»
جاش در سالن پذیرایی، در شصت سانتیمتری تلویزیون، نشسته بود و تبلیغهای کانال دیزنی را نگاه میکرد. پیپ از کنارش رد شد و گفت: «چشمهات از کاسه درمیآن.»
جاش خندید و گفت: «خودت از کاسه درمیآی.» در واقع جواب وحشتناکی بود، اما برای یک پسربچهٔ دهساله بد نبود.
مامان با لیوان گلدارش چای مینوشید. پرسید: «سلام عزیزم. مدرسه چطور بود؟» پیپ وارد آشپزخانه شد و روی یکی از چهارپایهها نشست.
«خوب بود.» حالا مدرسه همیشه خوب بود. نه عالی، نه بد. فقط خوب. کفشهای چرمیاش را درآورد و روی زمین انداخت.
مامان گفت: «هوف! همیشه باید کفشهات رو توی آشپزخونه بذاری و بری؟»
«همیشه باید مچم رو موقع انجام این کار بگیری؟»
«آره. من مادرتم.» بعد آرام با کتاب آشپزی جدیدش ضربهای به بازوی پیپ زد. «اوه! راستی پیپا! باید راجع به یه موضوعی باهات صحبت کنم.»
اسم کاملش را به کار برد. معنای عمیقی در همین یک کار نهفته بود.
«توی دردسر افتادم؟»
مامان جواب این سؤال را نداد. «امروز فلورا گرین از مدرسهٔ جاش بهم زنگ زد. میدونی دستیار آموزشی جدیده؟»
«آره.» پیپ با سر تأیید کرد تا مامان ادامه بدهد.
«جاشوا امروز توی دردسر افتاده و فرستادنش دفتر.» ابروهای مامان در هم رفت. «ظاهراً تراش کامیلا براون گم میشه و جاش تصمیم میگیره از همکلاسیهاش بازجویی کنه، شواهد پیدا کنه و فهرستی از “مظنونها” رو تهیه کنه. اشک چهارتا از بچهها رو درآورده.»
پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب دختر خوب خون بد:
دختر خوب خون بد کتابی خواندنی و جذاب از دستهی کتاب های رمان است. اگر از این کتاب جذاب لذت بردهاید گزینههای دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.