دانلود کتاب داس مرگ – جلد 3: پژواک
متا بوک وبسایت ارائه دهنده کتاب های صوتی و الکترونیک اینبار با انتشار کتاب داس مرگ – جلد 3: پژواک که از دسته کتاب های رمان میباشد در خدمت شما کاربران گرامی میباشد.
در صورت درخواست مکرر شما کاربران، متا بوک امکان دانلود رایگان کتاب داس مرگ – جلد 3: پژواک pdf را برای شما عزیزان فراهم خواهد ساخت.
درباره کتاب داس مرگ – جلد 3: پژواک
چه چیز میتواند سد راه گدارد و مانع از رفتارهای او شود؟ اگر دو جلد قبلی را خوانده باشید، حتماً این سوال برایتان پیش خواهد آمد. اما واقعاً چه چیزی در انتظار آینده زمین است؟ قرار است ادامه ماجرا چطور پیش برود و ما شاهد چه ماجراهای غیر قابل پیش بینی ای باشیم؟
سه سال از ماجرای کتاب قبلی گذشته است. در دو مجلد قبلی خواندیم که در دنیای بهتصویرکشیدهشده در کتاب پژواک (The Toll) هیچ خبری از تلخی و رنجهای معمول زندگی مانند جنگ و فقر و بدبختی نیست. انسانها توانستهاند بر همهی اینها پیروز شوند و سلطهی برتر دنیا به حساب بیایند. در این دنیای تازهی بدون رنج، حتی مرگی هم در کار نیست و همگی در جاودانی به سر میبرند. اما در این بین، فقط داسها هستند که قدرت نابودی و گرفتن جان بقیه را دارند تا بتوانند دنیا را به تعادلی برسانند.
درکتاب پژواک نوشتهی نیل شوسترمن میفهمیم که از سیترا و روئن که به عنوان کارآموز یک داس انتخاب شدهاند، هیچ خبری نیست؛ چراکه آنها ناپدید شدهاند و دلیل همین ناپدیدی یکی از رازهای سربهمهر داستان است. جهان در سکوت و لرزشی مهیب فرو رفته است. آیا کسی باقی مانده است که جرئت و جسارت این را داشته باشد که همچون سدی بتواند مانع از گدارد شود؟
نیل شوسترمن (Neal Shusterman) در کتاب پژواک که آرزو مقدس آن را به فارسی ترجمه کرده است، بنا دارد به این سوال جواب دهد و ادامهی قصه و ماجراهای پرکشش دو جلد قبل را روایت کند. کتاب پژواک و دو جلد قبلی این مجموعه را انتشارات پرتقال در دستهبندی کتابهای علمی-تخیلی برای نوجوانان منتشر کرده است.
درباره مجموعهی داس مرگ
مجموعه کتاب داس مرگ (Arc of a Scythe) که سه جلد آن توسط انتشارات پرتقال منتشر شده، مجموعه ای هیجان انگیز است که در قفسه کتاب های علمی و تخیلی و حتی وحشت جای میگیرد.
این مجموعه که جدیدترین اثر نیل شوسترمن است، روایت دو شخصیت اصلی با نام های سیترا و روئن است که پا در راهی پرفراز و نشیب میگذارند تا دست آخر به این آگاهی برسند که داشتن دنیایی خالی از رنج و بدون هیچ کاستی و عیبی، مستلزم پرداختن بهای بسیار است.
این مجموعه داستان آینده است و روایتگر مرگ و زندگی، تلاش و فداکاری هایی ست که لازمه زندگی درست است. کتاب پژواک سومین جلد از این مجموعه خوش خوان و جذاب است.
آگاهی از افتخارات و جوایز یک اثر از دلایلی است که میتواند ما را به خواندن آن مشتاق تر کند. این مجموعه در سرتاسر جهان مورد استقبال قرار گرفت و به زبان های مختلفی هم ترجمه شد. از افتخارات سه گانه داسِ مرگ میتوان به «پرفروش ترین و مورد انتظار ترین کتاب نیویورک تایمز» اشاره کرد. هر کدام از افتخارات این مجموعه در نوع خود، بزرگ و ارزشمند هستند.
جوایز و افتخارات کتاب پژواک
- برندهی جایزهی مایکل ال. پرینتز
- برندهی جایزهى کتاب ملى آمریکا
- در فهرست پرفروشترین کتابهای نیویورک تایمز
- نامزد بهترین رمان علمی – تخیلی نوجوانان از سوی کاربران گودریدز در سال 2017
نکوداشت های کتاب پژواک
- اثری «درخشان»… (Publishers Weekly)
- یک پایان خیرهکننده و کاملاً رضایتبخش. (BCCB)
- پایانی گیرا بر این مجموعه. به شدت توصیه می شود. (School Library Journal)
نیل شوسترمن را بیشتر بشناسیم
نیل شوسترمن با خلق سهگانهی داس مرگ توانست در دنیای ادبیات کودک و نوجوان بهویژه ژانر علمی- تخیلی بدرخشد. او زادهی بروکلین آمریکاست و در همین کشور نیز روزگار میگذارند. دورهی کودکی و نوجوانی این نویسندهی پرآوازه به خواندن کتاب گذشت و همین علاقه نیز بعدها او را به دنیای نویسندگی کشاند.
از او تابهحال کتابهای متفاوت و متنوعی به فارسی منتشر شده است. از میان آثار شوسترمن میتوان به عناوینی چون «خشکسالی»، «داس مرگ»، «ابرِ تندر»، «بیروح»، «ناکامل» و «گسسته» اشاره کرد.
او یکی از پرافتخارترین نویسندگان حوزهی ادبیات کودک و نوجوان محسوب میشود که برخی از جوایز و افتخارات او عبارتاند از:
- جایزهی کتاب مجلات بوستون گلوب – هورن
- جایزهی خوانندگان جوان کالیفرنیا برای کتاب «شوا اینجا بود»
- جایزهی ملی کتاب ادبیات جوانان برای کتاب «چلنجر دیپ»
بخشی از متن کتاب پژواک
با اینکه نمیدانست کجاست، میدانست ماجرا از چه قرار است. اسم این کار آدمربایی بود. حالا دیگر آدمها محض تفریح این کارها را میکردند؛ مثلاً وقتی میخواستند کسی را به مناسبت تولدش غافلگیر کنند یا مثلاً کارهایی که در تعطیلاتِ ماجراجویانه انجام میشد. گرچه این یکی از آن آدمرباییهایی نبود که در جمعهای دوستانه و خانوادگی انجام بدهند؛ یک آدمربایی واقعی بود و با اینکه نمیدانست چه کسی او را ربوده، از دلیل کارشان خبر داشت. چطور ممکن بود نداند؟
گفت: «کسی اینجا نیست؟ نمیتونم این تو نفس بکشم. اگه مُردهوار شم که کارتون پیش نمیره، درسته؟»
سروصدای حرکتی را در اطرافش شنید و بعد کیسه را از روی سرش کشیدند.
در اتاقی کوچک و بیپنجره بود. نور چشمش را میزد اما فقط به این دلیل که مدتی طولانی را در تاریکی گذرانده بود. سه نفر مقابلش ایستاده بودند؛ دو مرد و یک زن. انتظار داشت با نابابهای حرفهای بیرحم مواجه شود، اما حقیقت اصلاً به انتظارش شبیه نبود. درست است که ناباب بودند، اما مثل بقیه.
خب، تقریباً مثل بقیه.
زن که وسط ایستاده و ظاهراً رئیسشان بود گفت: «ما میدونیم کی هستی و میتونی چیکار کنی.»
یکی دیگرشان گفت: «البته کاری که میگن میتونی بکنی.» هر سه نفرشان کتوشلوارهای چروک خاکستری به تن داشتند که رنگ آسمانِ ابری بود. اینها مأمورهای ابر باران بودند… یا دستکم قبلاً مأمور ابر باران بودهاند. به نظر میرسید از وقتی ابر تندر ساکت شد، دیگر لباسهایشان را عوض نکردهاند. انگار پوشیدن لباس مناسبِ نقشی باعث میشد آن نقش همچنان وجود داشته و نیازمند بازیگری باشد که به آن جان ببخشد. مأمورهای ابر باران به آدمربایی رو آوردهاند. چه بلایی سر دنیا آمده؟
کسی که به توانایی گریسون مشکوک بود گفت: «گریسون تالیوِر.» سپس به تبلتش نگاه کرد و نکتههای مهم زندگی گریسون را خواند. «شاگرد خوبی بودی، اما عالی نه. بهخاطر زیر پا گذاشتن قانون جدایی داسها از حاکمیت، از آکادمی ابر باران واحد مرکزیِ شمال اخراج شدی. بعد از اون با اسم اسلِید بریجِر مرتکب جرایم و تخلفات مختلفی شدی؛ از جمله مردهوار کردن بیستونه نفر تو سانحهٔ سقوط یه اتوبوس از روی پل.»
مأمور سوم گفت: «اونوقت ابر تندر همچین لجنی رو انتخاب کرده؟»
زنی که سرکردهشان بود دستش را بالا آورد تا هردوشان را ساکت کند و بعد به گریسون چشم دوخت.
گفت: «ما زیر و بم مغز پنهان رو گشتیم و فقط تونستیم یه نفر رو پیدا کنیم که ناباب نشده؛ تو.» و با مَلغمهٔ غریبی از احساسات مختلف نگاهش کرد. کنجکاوی، حسادت… اما حالتی از احترام هم در نگاهش بود. «این یعنی تو هنوز هم میتونی با ابر تندر حرف بزنی. درسته؟»
گریسون گفت: «همه میتونن با ابر تندر حرف بزنن. فرق من اینه که اون هنوز هم جوابم رو میده.»
مأمور تبلتبهدست نفسی کشید؛ نفس بسیار عمیقی بود که تمام وجودش را پر میکرد. زن بهطرف گریسون خم شد. «تو یه معجزهای، گریسون. یه معجزه. خودت میدونستی؟»
پیشنهاد هایی برای دوستداران کتاب های رمان:
کتاب داس مرگ – جلد 3: پژواک کتابی خواندنی و جذاب از دسته کتاب های الکترونیکی است. اگر از این کتاب جذاب لذت برده اید گزینه های دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم:
خوشحال میشویم شما عزیزان نظرات خود را درباره این کتاب به اشتراک بگذارید
هنوز بررسیای ثبت نشده است.