دانلود کتاب بریت ماری اینجا بود:
متا بوک وبسایت ارائه دهنده کتاب های صوتی و الکترونیک اینبار با انتشار کتاب بریت ماری اینجا بود با تخفیف ویژه که از دسته کتاب های رمان میباشد در خدمت شما کاربران گرامی میباشد.
در صورت درخواست مکرر شما کاربران، متا بوک امکان دانلود رایگان کتاب بریت ماری اینجا بود را برای شما عزیزان فراهم خواهد ساخت.
معرفی کتاب بریت ماری اینجا بود:
کتاب بریت ماری اینجا بود شاهکاری دیگر به قلم فردریک بکمن، نویسنده مشهور و موفق سوئدی است.
این کتاب که از عناوین پرفروش نیویورک تایمز و جهان به شمار میرود، داستان جذاب و مفرح زنی متفاوت و تا حدودی عجیب به نام بریت ماری است که در 63 سالگی تصمیم میگیرد زندگیش را تغییر دهد و به دنبال آرزوها و رویاهایش برود.
دربارۀ کتاب بریت ماری اینجا بود و فردریک بکمن:
فردریک بکمن (Fredrik Backman) از مشهورترین و پرآوازهترین نویسندگان عصر حاضر است. فردیک عمده شهرتش را مدیون رمان اولش یعنی «مردی به نام اوه» است.
از این رمان میلیونها نسخه به فروش رفته است و افراد زیادی در دنیا را شیفتهی خودش کرده است. رمان بعدی بکمن «مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است» نیز همانند کتاب اول او اثری برجسته بود و همچنین «شهر خرس» و «مردم مشوش».
اکنون کتاب بریت ماری اینجا بود (Britt marie was here) ترکیبی مهیج از دو پدیده فوقالعاده محبوب یعنی عشق و فوتبال است. این رمان شاهکار و فراموشنشدنی خیلی زود با استقبال فراوانی مواجه شد و به محبوبیت قابل توجهی رسید. «بریت ماری اینجا بود» به سرعت به یکی از پرفروشترین کتابهای جهان تبدیل شد.
کارل فردریک بکمن نویسنده و وبلاگنویس سوئدی است که در دوم ژانویه ۱۹۸۱ در استکهلم به دنیا آمده است. پیشترها شهرت بکمن در سوئد بهخاطر وبلاگنویسی بود. او برای روزنامههای مختلف مقاله مینوشت و همکاریاش را با مجله مترو هم شروع کرد.
در سال ۲۰۱۲ کتاب مردی به نام اوه را نوشت که همان سال بیش از ۶۰۰ هزار نسخه از آن فروش رفت. این کتاب در حال حاضر به بیش از ۳۰ زبان ترجمه شده، رتبهٔ اول پرفروشهای سوئد و نیویورک تایمز را از آن خود کرده و فیلم برگرفته از کتاب با همین نام در ۲۰۱۶ در سینماهای جهان اکران شد.
او با همسر ایرانی خود دو فرزندش ساکن سوئد است. از آثار دیگر او میتوان به تمام آنچه پسر کوچولویم باید درباره دنیا بداند، مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است، بریت ماری اینجا بود و شهر خرسها اشاره کرد.
فرناز تیمورازف و ترجمه آثار بکمن:
«فرناز تیمورازف» اولینبار با ترجمهی کتاب «مردی به نام اوه» فردریک بکمن را به ایرانیان معرفی کرد. او این کتاب را از دو زبان آلمانی و انگلیسی ترجمه کرد و نشر نون آن را منتشر کرد. بعدها ترجمههای دیگری هم از این کتاب منتشر شد.
«فرناز تیمورازف» مترجم ایرانی مقیم سوئیس است. تیمورازف در ایران کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی گرفت.
او در حوزه ترجمهی ادبی فعالیت میکند. از ترجمههای او میتوان به کتاب «مرگ به پمبرلی میآید» نوشتهی «پی.دی جیمز» و کتاب «قتل ساقدوش» نوشتهی «روت رندل» برای نشر قطره اشاره کرد که در فیدیبو هم قرار گرفتهاند.
مترجم «مردی به نام اوه» رمان دیگری از فردریک بکمن را به نام «بریت ماری اینجا بود» برای نشر نون ترجمه کرد. این کتاب در کمتر از دو ماه چهار بار تجدید چاپ شد.
…
بخشی از کتاب بریت ماری اینجا بود:
ساعت چهاروپنجاهوپنج دقیقه است. بریتماری ـ تنها ـ بیرونِ ساختمانِ دفترِ کاریابی منتظر است؛ چون به نظرش بیادبی محسوب میشود که زودتر از موعد ملاقات برود داخل. باد بهآرامی موهایش را تکان میدهد. دلش برای بالکناش تنگ شده؛ حتا فکر آن هم آزارش میدهد. مجبور میشود چشمهایش را ببندد و آنقدر محکم فشارشان بدهد که گیجگاهش درد بگیرد.
شبها که منتظر کِنت است، معمولاً توی بالکن سرِ خودش را گرم میکند. کِنت همیشه به بریتماری میگوید نباید منتظر او بماند. اما بریتماری همیشه این کار را میکند. او بیشتر اوقات از بالکن متوجهی آمدن ماشین کِنت میشود و وقتی کِنت وارد خانه میشود، غذایش روی میز آماده است.
همینکه کِنت روی تختشان خوابش میبرد، بریتماری پیراهنش را از روی زمین برمیدارد و آنرا میاندازد داخل ماشین لباسشویی. اگر یقهی پیراهن کثیف باشد، اول با سرکه و جوش شیرین تمیزش میکند.
صبح زود از خواب بیدار میشود و موهایش را مرتب میکند و دستی به سر و گوش آشپزخانه میکشد، روی جعبههای گل بالکن، جوش شیرین میپاشد و تمام پنجرهها را با فاکسین برق میاندازد.
فاکسین شیشهپاککن مورد علاقهی بریتماری است. حتا از جوش شیرین هم بهتر است. او تا وقتی یک بطری پر از فاکسین نداشته باشد، احساس میکند که یک انسان کامل نیست. اگر فاکسین نباشد؟
در چنین شرایطی هر اتفاقی ممکن است بیفتد. بهخاطر همین توی لیستِ خریدِ امروزش نوشت “خرید فاکسین” (اول خواست بعد از این کلمه، علامت تعجب بگذارد تا اهمیت موضوع را بیشتر نشان داده باشد، اما بعد جلوی خودش را گرفت) .
بعد به سوپرمارکتی رفت که مغازهی همیشگیاش نیست و هیچچیز مطابق معمول چیده نشده است.
از مرد جوانی که آنجا کار میکرد خواست برایش فاکسین بیاورد. او حتا نمیدانست فاکسین چی هست. وقتی بریتماری برایش توضیح داد که برندِ شیشهپاککنِ مورد علاقهی اوست، مرد شانهاش را بالا انداخت و خیلی راحت پیشنهاد کرد که مارک دیگری بخرد.
بریتماری آنقدر عصبانی شد که لیستاش را درآورد و آن علامت تعجب را گذاشت.
چرخ خرید درست کار نمیکرد و او حتا پای خودش را زیر گرفت. چشمهایش را بست و لُپهایش را تو داد و دلش برای کِنت تنگ شد. کمی ماهیِ آزاد و سیبزمینی و سبزیجات خرید. از قفسهی نوشتافزار، یک مداد و دو مدادتراش برداشت و توی چرخش گذاشت.
وقتی به صندوقدار رسید، مرد جوان از او پرسید: «عضو هستید؟»
بریتماری با بدگمانی پرسید: «عضو چی؟»
پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب بریت ماری اینجا بود:
بریت ماری اینجا بود کتابی خواندنی و جذاب از دستهی کتاب های رمان است. اگر از این کتاب جذاب لذت بردهاید گزینههای دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم:
خوشحال میشویم شما عزیزان نظرات خود را درباره این کتاب به اشتراک بگذارید
هنوز بررسیای ثبت نشده است.