معرفی کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم:
کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم به قلم نهال سهیلیفر، کتابی مملوء از خاطرهها و روایتهای شخصی است؛ همان چیزهایی که بسیاری از ما جرئت تعریف کردنشان را نداریم.بعضی مواقع، گفتن از خاطرات و تجاربی که از سر گذراندهایم، ما را به دیگران مربوط و نزدیک میکند.
دربارهی کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم:
آیا تا به حال سعی کردهاید درمورد خودتان، زندگی، روابطتان با دیگران، افکارتان و دیگر اموری که در دنیای شما وجود دارد، بنویسید؟
همهی ما در زندگی اتفاقاتی را تجربه میکنیم که شاید جرئت تعریف آنها را برای دیگران نداشته باشیم؛ اما همین خاطرات و دردهای مشترک هستند که ما انسانها را به یکدیگر پیوند میدهند.
نهال سهیلیفر در کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم به نوشتن چیزهایی همت میگمارد که برخاسته از زندگی شخصی خود او هستند: غمها و شادیها، نگرانیها، عشق، دلتنگیها و احساسات دیگری که هرکدام از ما در زندگی تجربه میکنیم.
این کتاب با الهام از کتاب اعترافات ژان ژاک روسو به نگارش درآمده است و نمیتوان آن را در فرم یا قالب خاصی گنجاند. با مطالعهی این کتاب، هم زندگینامه میخوانید هم اعترافات، هم فلسفه میخوانید و هم دغدغههای روزمرهی زندگی، هم داستان میبینید و هم روانشناسی.
غرق شدن در این دریای پهناور، میتواند همان تجربهی جذابی باشد که خیلی از شما به دنبال آن هستید.
بخش هایی از کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم:
«بعضی وقتها بعضی چیزها طوری در پوست و استخوانت رخنه میکنند که انگار جزوی جداییناپذیر از تو هستند. انگار از بدو تولد با تو بودهاند و پابهپای تو رشد کردهاند. غم و اندوه و حس پوچی در پوست و استخوانم رخنه کرده، همینطوری که گفتم.
گاهی حس میکنم ته تهش هستم. حس میکنم تمام دردهای عالم در دلم است و دیگر از هیچ پیآمد ناگوار تازهای جا نخواهم خورد.
گاهی حواسم پرت است اما بهخودم که میآیم دوباره متوجه میشوم این روال تا آخر عمرم ادامه خواهد داشت. من اینم. باید پذیرفت. پذیرفتهام. نمیدانم.
حس میکنم در تابوتی چوبی گیر افتادهام، تابوتی تنگ. و بههر طرف که میکوبم، نمیشکند. من ترس از فضاهای بسته دارم… .
انسان چه زجری میکشد، وقتی نمیتواند مراقب کسانی که میخواهد باشد، وقتی نمیتواند از همه محافظت کند. انسان زجر میکشد.
گمان میکنم تمام باورهایم در هم شکسته. همه چیز پوچ است. من هم پوچم. من ناتوان و ضعیفم. من سردرگمم و مدام سردرگمتر میشوم. گاهی از خودم میپرسم نکند عاشقت شدهام، کلاهدوز من؟! بعد فکر میکنم اگر شده بودم، دیگر برای راستیآزماییاش از خودم سؤال نمیکردم.
روزها را طوری میگذرانم گویی تکهای از بوتهٔ خار قورت میدهم. میبُرد و پایین میرود و هر روز زخم روز قبل تازهتر و عمیقتر میشود.
بهکجا میخواهد برسد؟ بهکجا میخواهم برسم؟
اگر من خدا بودم، احتمالاً سیاست کاریام متفاوت بود.
جسمم نمیآرامد، روحم نمیآرامد، ذهنم نمیآرامد.
هرچند میترسم، اما گمان میکنم آخر دیوانه خواهم شد. هستم. دیوانهتر خواهم شد.
و من از خیلی چیزها میترسم، کلاهدوز من… .»
پیشنهادهایی برای دوستداران کتاب چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم:
چیزهایی که برای هیچ کس تعریف نکردم کتابی خواندنی و جذاب از دستهی کتاب های رمان ایرانی است. اگر از این کتاب جذاب لذت بردهاید گزینههای دیگری را برای مطالعه به شما پیشنهاد میکنیم:
هنوز بررسیای ثبت نشده است.