فروشگاه اینترنتی متا بوک

معرفی کتاب بابا لنگ دراز

اثر جین وبستر که یکی از بهترین رمان‌های عاشقانه کلاسیک است را از فردی غریبه و نا‌آشنا دریافت کردم. او بسته‌ای به خانه‌ام فرستاد که حاوی یک کتاب و یک نامه بود. قبل از مطالعه، در نامه نوشته بود: «به نظرم، مورد شگفت‌انگیز در مورد کتاب‌ها این است که آنها می‌توانند در لحظات مختلف زندگی ما، معنای دیگری داشته باشند. این رمان از این دست کتاب‌هاست. این اثر احتمالا بر خلاف آنچه قبلا خوانده‌ای و قطعا از آن کتاب‌هایی نیست را مد روز باشد، ولی به شدت رمانی اسرارآمیز است و بهتر آنکه عمیق بخوانیش.  

شناسنامه‌ی کتاب

  • عنوان اصلی کتاب: Daddy Long Legs
  • عنوان کتاب به فارسی: بابا لنگ دراز
  • نویسنده: جین وبستر
  • تعداد صفحات نسخه ترجمه‌شده: ۱۸۴
  در کتاب تلاش‌های جودی ابوت را به داشتن دوستی‌ها، کوشش‌هایش برای مهارت‌ در نوشتن و اولین تجربه‌اش با عشق را خواهی دید. جین وبستر همه کتاب را در لحنی معصومانه، سرگرم‌کننده و ساده بیان می‌کند. با گذشت زمان، نامه‌های جودی، نشان از تغییرات درونی و اجتماعی او دارد، و اینکه چگونه او به سرعت تبدیل به زنی مستقل می‌شود». پیش از آنکه شروع به خواند کتاب کنم، روح اسرار‌آمیز نامه ذهنم را رها نمی‌کرد. فکر می‌کنم او را قبلا جایی دیدم، زمانی که از در یتیم خانه‌ای که در آن کار می‌کردم مردی گذشت و من سایه بلند قد او را که نور خورشید آن را بیشتر به داخل می‌کشید را دیدم، اما او کیست؟   درباره‌ی نویسنده «جین وبستر» بانوی نویسنده‌ی آمریکایی  در ۲۴ ژوئیه ۱۸۷۶ در نیویورک متولد شد و در سال ۱۹۱۶ در نیویورک سیتی وفات یافت. تحصیلات خود را نخست در مدرسه‌ی «لیدی جین گری» در نیویورک و سپس در کالج «واسار» به اتمام رسانید. چندین سال دور دنیا مسافرت کرد و مدتی هم در ایتالیا زندگی کرد، سپس بعد از مدتی به نیویورک  برگشت و در سال ۱۹۱۵ با یکی از وکلای دادگستری مرسوم به «گیلن فورد مک کینی» ازدواج کرد. جین وبستر نواده خواهری «مارک تو این» نویسنده‌ی شهر آمریکایی است. یکی از شاهکار‌های او همین کتاب بابا لنگ دراز است، که انتشار این اثر دراماتیک با موفقیت شایانی روبه‌رو شد. ازجمله آثار او شامل: «وقتی که پاتی به دانشکده رفت»، «ویت پرنسس»، «جری جوان»، «راز چهار استخر»، «هیاهوی بسیار درباره‌ی پتر» و «دشمن عزیز» است.  

خواندن کتاب بابا لنگ‌ دراز را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

همه علاقه‌مندان به ادبیات داستانی از خواندن کتاب بابا لنگ دراز، شاهکار جین وبستر لذت خواهند برد.  

نظر ما در مورد کتاب بابا لنگ دراز

حتما کارتون جذاب و شیرین بابا لنگ دراز را دیده اید. همان جودی ابوت معروف و دوست داشتنی! این داستان به شیوه‎ای بیان شده که هر فردی، در هر سن و سال، ارتباط خوبی با آن برقرار می‌کند. در این داستان علاوه بر وجود جنبه‎های سرگرم کننده، توجه به عواطف و احساسات لطیف انسانی مثل بخشش، نوع دوستی، صبر و پایداری و… به چشم می‎خورد.   در بخشی از کتاب بابا لنگ دراز می‌خوانیم:
بابا لنگ دراز عزیز، شما یک دختر بچه مامانی نداشتید که اورا در کودکی از گهواره اش دزدیده باشند؟ شاید آن دختر من باشم! اگر ما شخصیت های یک رمان بودیم، شاید گره گشایی آخر رمان کشف همین قضیه بود. واقعا خیلی عجیب است آدم نداند کیست. یک جورایی هیجان انگیز و رمانتیک است…
نامه نوشتن به کسی که انسان ندیده و نمی‎شناسد کمی مضحک است، اصلاً برای من نامه نوشتن عجیب و غریب است من کسی را نداشتم که برایش نامه بنویسم بنابراین اگر نامه‌های من درجه یک نیست امیدوارم ببخشید… من همه عمر تنها بوده‎ام، ناگهان یک نفر پیدا شده که نسبت به من و سرنوشت آینده من اظهار علاقه کرده است، لذا من تمام این تابستان راجع به شما فکر کرده‌ام. احساس می‎کنم خانواده‎ای پیدا کرده‎ام،حالا نمی‎دانم شما را چه خطاب کنم، چون هیچ اطلاعی از شما ندارم. ولی آنچه مسلم است شما پاهای درازی دارید و من تصمیم گرفته ام، شما را بابالنگ دراز خطاب کنم، امیدوارم به شما برنخورد، این شوخی بین ما دو نفر خواهد بود و به مادام لیپت هم نخواهیم گفت.
بابالنگ دراز عزیز من عاشق دانشکده هستم و بیش از همه عاشق شما که مرا به دانشکده فرستادید، آنقدر خوشحالم که از شدت هیجان خوابم نمی برد. شما نمی دانید اینجا با پرورشگاه «ژان گریر» چقدر فرق دارد. دلم برای دخترانی که نمی‎توانند به این دانشکده بیایند می‎سوزد.
خوشی های بزرگ زیاد مهم نیست، مهم این است که آدم بتواند با چیزهای کوچک خیلی خوش باشد. باباجون من رمز واقعی خوشبختی را کشف کردم و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلا نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد. من می خواهم بعد از این، زندگی فشرده بکنم و هر ثانیه از زندگی ام را خوش باشم. می خواهم وقتی خوش هستم بدانم که خوش هستم.
بابا لنگ دراز عزیزم، این روزا به هر بهانه ای اشکم در میاد. باورت نمیشه همین یه جمله رو که تایپ کردم اشک تو چشام جمع شد. دلم این روزا نرم شده. داشتم میخوابیدم ولی یه استرس یه دلشوره منو مجاب کرد بیام نت. آخه هر وقت دلشوره میگیرم،فکرای نبودن خانوادم میاد جلو چشمام و من اشکم در میاد. برا همین مجبورم خودمو با چیزای دیگه مشغول کنم الان همه خوابیدن و من… منم دارم تو تاریکی تایپ میکنم. دلم نقاشی میخواد بکشم که آروم بشم. تنها چیزی که تو این مواقع کمکم میکنه اینه که دعا کنم اتفاق بدی نیافته و دعا و دعا و دعا. بابا لنگ دراز مینویسم حال همه ی ما خوب است،اما… تو باور نکن
باباجون آنقدر که تفریح ‎های دانشکده برای من ناراحت کننده است درس‎ های آن مشکل نیست. بیشتر اوقات من نمی‎ فهمم دخترها چه می‎ گویند و برای چه می‎ خندند. شوخی ‎های آنها مربوط به گذشته است که همه کس جز من در آن سهیم است. احساس می‎ کنم در این دنیا بیگانه هستم و زبان مردم را نمی فهمم. در اینجا کسی نمی ‎داند که من در یتیم‎ خانه بزرگ شده‎ ام. من به سالی گفتم که پدر و مادرم فوت کرده‎اند و یک آقای مسنی مرا به دانشکده فرستاده. نمی‎دانید چقدر دلم می‎خواهد مثل سایر دخترها باشم ولی خاطره «موسسه خیریه ژان گریر» که دورنمای دوران طفولیت من است بزرگترین تفاوت بین من و آنهاست.
من در تیم بسکتبال پذیرفته شدم. دانشکده روز به روز بهتر و بهتر می‌شود. من دخترها، معلم‌ ها، کلاس‌ ها و باغ دانشکده و تمام خوراکی‎ های آن را دوست دارم. قرار بود فقط ماهی یکبار برای شما نامه بنویسم، در صورتی که هر چند روز یکبار چندین ورق سیاه کرده ‎ام. آخر من آنقدر هیجان ‎زده شده بودم که هر وقت ماجرایی تازه می ‎دیدم دلم می ‎خواست راجع به آن با یک نفر صحبت کنم. امیدوارم این پرچانگی مرا ببخشید.
بابالنگ دراز عزیز از عیدی کریسمس تشکر می‎کنم. من از پوست روباه، گردنبند و… خوشم می ‎آید ولی از همه بیشتر شما را دوست دارم. ولی بابا شما نباید مرا اینطور لوس کنید. وقتی شما مرا به لذائذ زندگی عادت می‌ دهید چطور انتظار دارید که بتوانم حواسم را جمع کنم و برای زندگی آینده‎ام زحمت بکشم؟ حالا می ‎توانم حدس بزنم چه کسی بستنی روز یکشنبه و درخت عید کریسمس را به مؤسسه ژان گریر می ‎فرستاد. به خدا حق این است که در پرتو این اعمال خیر همه عمر سعادتمند باشید.
بابالنگ دراز عزیز. شما کجا هستید. شما را به خدا به یاد من باشید. من خیلی تنها هستم و دلم می‎خواهد یک نفر به یاد من باشد. آه بابا کاش شما را می‎شناختم آن وقت هرگاه یکی از ما غمگین بود یکدیگر را دلداری می‎دادیم. گمان نمی‎ کنم بتوانم بیش از این در لاک ویلو بمانم. خیال دارم از اینجا بروم. من بیماری تنهایی دارم و تشنه خانواده هستم.
 

قیمت کتاب بابا لنگ دراز

اگر قصد خرید این کتاب را دارید می توانید به فروشگاه سایت مراجعه کرده و این محصول را با تخفیف ویژه 80 درصد خریداری کنید. توجه داشته باشید که تمام محصولات موجود در این فروشگاه با مناسب ترین قیمت و تخفیف ها در اختیار شما علاقه مندان به رمان و کتاب قرار می گیرد.

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error: متاسفم! شما مجاز به کپی کردنش نیستی

شاه راه مدرن ورود به دنیای کتاب

دسته بندی ها

مساله این نیست که خرید کتاب چقدر گرون تموم میشه، مساله اینه که اگر کتاب نخونی چقدر برات گرون تموم میشه!